English    Türkçe    فارسی   

5
2656-2665

  • زین خیال ره‌زن راه یقین  ** گشت هفتاد و دو ملت اهل دین 
  • مرد ایقان رست از وهم و خیال  ** موی ابرو را نمی‌گوید هلال 
  • وآنک نور عمرش نبود سند  ** موی ابروی کژی راهش زند 
  • صد هزاران کشتی با هول و سهم  ** تخته تخته گشته در دریای وهم 
  • کمترین فرعون چست فیلسوف  ** ماه او در برج وهمی در خسوف  2660
  • کس نداند روسپی‌زن کیست آن  ** وانک داند نیستش بر خود گمان 
  • چون ترا وهم تو دارد خیره‌سر  ** از چه گردی گرد وهم آن دگر 
  • عاجزم من از منی خویشتن  ** چه نشستی پر منی تو پیش من 
  • بی‌من و مایی همی‌جویم به جان  ** تا شوم من گوی آن خوش صولجان 
  • هر که بی‌من شد همه من‌ها خود اوست  ** دوست جمله شد چو خود را نیست دوست  2665