English    Türkçe    فارسی   

5
2873-2882

  • شیر چون وا گشت از چشمه به خور  ** جست در خر دل نه دل بد نه جگر 
  • گفت روبه را جگر کو دل چه شد  ** که نباشد جانور را زین دو بد 
  • گفت گر بودی ورا دل یا جگر  ** کی بدینجا آمدی بار دگر  2875
  • آن قیامت دیده بود و رستخیز  ** وآن ز کوه افتادن و هول و گریز 
  • گر جگر بودی ورا یا دل بدی  ** بار دیگر کی بر تو آمدی 
  • چون نباشد نور دل دل نیست آن  ** چون نباشد روح جز گل نیست آن 
  • آن زجاجی کو ندارد نور جان  ** بول و قاروره‌ست قندیلش مخوان 
  • نور مصباحست داد ذوالجلال  ** صنعت خلقست آن شیشه و سفال  2880
  • لاجرم در ظرف باشد اعتداد  ** در لهبها نبود الا اتحاد 
  • نور شش قندیل چون آمیختند  ** نیست اندر نورشان اعداد و چند