English    Türkçe    فارسی   

5
2889-2898

  • هین چه می‌گردی تو جویان با چراغ  ** در میان روز روشن چیست لاغ 
  • گفت می‌جویم به هر سو آدمی  ** که بود حی از حیات آن دمی  2890
  • هست مردی گفت این بازار پر  ** مردمانند آخر ای دانای حر 
  • گفت خواهم مرد بر جاده‌ی دو ره  ** در ره خشم و به هنگام شره 
  • وقت خشم و وقت شهوت مرد کو  ** طالب مردی دوانم کو به کو 
  • کو درین دو حال مردی در جهان  ** تا فدای او کنم امروز جان 
  • گفت نادر چیز می‌جویی ولیک  ** غافل از حکم و قضایی بین تو نیک  2895
  • ناظر فرعی ز اصلی بی‌خبر  ** فرع ماییم اصل احکام قدر 
  • چرخ گردان را قضا گمره کند  ** صدعطارد را قضا ابله کند 
  • تنگ گرداند جهان چاره را  ** آب گرداند حدید و خاره را