English    Türkçe    فارسی   

5
301-310

  • گر جهان باغی پر از نعمت شود ** قسم موش و مار هم خاکی بود
  • انکار اهل تن غذای روح را و لرزیدن ایشان بر غذای خسیس 
  • قسم او خاکست گر دی گر بهار  ** میر کونی خاک چون نوشی چو مار 
  • در میان چوب گوید کرم چوب  ** مر کرا باشد چنین حلوای خوب 
  • کرم سرگین در میان آن حدث  ** در جهان نقلی نداند جز خبث 
  • مناجات 
  • ای خدای بی‌نظیر ایثار کن  ** گوش را چون حلقه دادی زین سخن  305
  • گوش ما گیر و بدان مجلس کشان  ** کز رحیقت می‌خورند آن سرخوشان 
  • چون به ما بویی رسانیدی ازین  ** سر مبند آن مشک را ای رب دین 
  • از تو نوشند ار ذکورند ار اناث  ** بی‌دریغی در عطا یا مستغاث 
  • ای دعا ناگفته از تو مستجاب  ** داده دل را هر دمی صد فتح باب 
  • چند حرفی نقش کردی از رقوم  ** سنگها از عشق آن شد هم‌چو موم  310