English    Türkçe    فارسی   

5
3066-3075

  • حکم حق گر عذر می‌شاید ترا  ** پس بیاموز و بده فتوی مرا 
  • که مرا صد آرزو و شهوتست  ** دست من بسته ز بیم و هیبتست 
  • پس کرم کن عذر را تعلیم ده  ** برگشا از دست و پای من گره 
  • اختیاری کرده‌ای تو پیشه‌ای  ** که اختیاری دارم و اندیشه‌ای 
  • ورنه چون بگزیده‌ای آن پیشه را  ** از میان پیشه‌ها ای کدخدا  3070
  • چونک آید نوبت نفس و هوا  ** بیست مرده اختیار آید ترا 
  • چون برد یک حبه از تو یار سود  ** اختیار جنگ در جانت گشود 
  • چون بیاید نوبت شکر نعم  ** اختیارت نیست وز سنگی تو کم 
  • دوزخت را عذر این باشد یقین  ** که اندرین سوزش مرا معذور بین 
  • کس بدین حجت چو معذورت نداشت  ** وز کف جلاد این دورت نداشت  3075