English    Türkçe    فارسی   

5
3130-3139

  • روغنی کو شد فدای گل به کل  ** خواه روغن بوی کن خواهی تو گل  3130
  • و هم‌چنین قد جف القلم یعنی جف القلم و کتب لا یستوی الطاعة والمعصیة لا یستوی الامانة و السرقة جف القلم ان لا یستوی الشکر و الکفران جف القلم ان الله لا یضیع اجر المحسنین 
  • هم‌چنین تاویل قد جف القلم  ** بهر تحریضست بر شغل اهم 
  • پس قلم بنوشت که هر کار را  ** لایق آن هست تاثیر و جزا 
  • کژ روی جف القلم کژ آیدت  ** راستی آری سعادت زایدت 
  • ظلم آری مدبری جف القلم  ** عدل آری بر خوری جف القلم 
  • چون بدزدد دست شد جف القلم  ** خورد باده مست شد جف القلم  3135
  • تو روا داری روا باشد که حق  ** هم‌چو معزول آید از حکم سبق 
  • که ز دست من برون رفتست کار  ** پیش من چندین میا چندین مزار 
  • بلک معنی آن بود جف القلم  ** نیست یکسان پیش من عدل و ستم 
  • فرق بنهادم میان خیر و شر  ** فرق بنهادم ز بد هم از بتر