English    Türkçe    فارسی   

5
3352-3361

  • تا بنوشد سنقر و بک یا رقت  ** سر سر پوستین و چارقت 
  • ای ایاز از تو غلامی نور یافت  ** نورت از پستی سوی گردون شتافت 
  • حسرت آزادگان شد بندگی  ** بندگی را چون تو دادی زندگی 
  • مؤمن آن باشد که اندر جزر و مد  ** کافر از ایمان او حسرت خورد  3355
  • حکایت کافری کی گفتندش در عهد ابا یزید کی مسلمان شو و جواب گفتن او ایشان را 
  • بود گبری در زمان بایزید  ** گفت او را یک مسلمان سعید 
  • که چه باشد گر تو اسلام آوری  ** تا بیابی صد نجات و سروری 
  • گفت این ایمان اگر هست ای مرید  ** آنک دارد شیخ عالم بایزید 
  • من ندارم طاقت آن تاب آن  ** که آن فزون آمد ز کوششهای جان 
  • گرچه در ایمان و دین ناموقنم  ** لیک در ایمان او بس مؤمنم  3360
  • دارم ایمان که آن ز جمله برترست  ** بس لطیف و با فروغ و با فرست