English    Türkçe    فارسی   

5
3356-3365

  • بود گبری در زمان بایزید  ** گفت او را یک مسلمان سعید 
  • که چه باشد گر تو اسلام آوری  ** تا بیابی صد نجات و سروری 
  • گفت این ایمان اگر هست ای مرید  ** آنک دارد شیخ عالم بایزید 
  • من ندارم طاقت آن تاب آن  ** که آن فزون آمد ز کوششهای جان 
  • گرچه در ایمان و دین ناموقنم  ** لیک در ایمان او بس مؤمنم  3360
  • دارم ایمان که آن ز جمله برترست  ** بس لطیف و با فروغ و با فرست 
  • مؤمن ایمان اویم در نهان  ** گرچه مهرم هست محکم بر دهان 
  • باز ایمان خود گر ایمان شماست  ** نه بدان میلستم و نه مشتهاست 
  • آنک صد میلش سوی ایمان بود  ** چون شما را دید آن فاتر شود 
  • زانک نامی بیند و معنیش نی  ** چون بیابان را مفازه گفتنی  3365