English    Türkçe    فارسی   

5
3364-3373

  • آنک صد میلش سوی ایمان بود  ** چون شما را دید آن فاتر شود 
  • زانک نامی بیند و معنیش نی  ** چون بیابان را مفازه گفتنی  3365
  • عشق او ز آورد ایمان بفسرد  ** چون به ایمان شما او بنگرد 
  • حکایت آن مذن زشت آواز کی در کافرستان بانگ نماز داد و مرد کافری او را هدیه داد 
  • یک مذن داشت بس آواز بد  ** در میان کافرستان بانگ زد 
  • چند گفتندش مگو بانگ نماز  ** که شود جنگ و عداوتها دراز 
  • او ستیزه کرد و پس بی‌احتراز  ** گفت در کافرستان بانگ نماز 
  • خلق خایف شد ز فتنه‌ی عامه‌ای  ** خود بیامد کافری با جامه‌ای  3370
  • شمع و حلوا با چنان جامه‌ی لطیف  ** هدیه آورد و بیامد چون الیف 
  • پرس پرسان کین مذن کو کجاست  ** که صلا و بانگ او راحت‌فزاست 
  • هین چه راحت بود زان آواز زشت  ** گفت که آوازش فتاد اندر کنشت