English    Türkçe    فارسی   

5
3450-3459

  • از برای چشم بد مردود شد  ** وز برون آن لعل دودآلود شد  3450
  • گنج و گوهر کی میان خانه‌هاست  ** گنجها پیوسته در ویرانه‌هاست 
  • گنج آدم چون بویران بد دفین  ** گشت طینش چشم‌بند آن لعین 
  • او نظر می‌کرد در طین سست سست  ** جان همی‌گفتش که طینم سد تست 
  • دو سبو بستد غلام و خوش دوید  ** در زمان در دیر رهبانان رسید 
  • زر بداد و باده‌ی چون زر خرید  ** سنگ داد و در عوض گوهر خرید  3455
  • باده‌ای که آن بر سر شاهان جهد  ** تاج زر بر تارک ساقی نهد 
  • فتنه‌ها و شورها انگیخته  ** بندگان و خسروان آمیخته 
  • استخوانها رفته جمله جان شده  ** تخت و تخته آن زمان یکسان شده 
  • وقت هشیاری چو آب و روغنند  ** وقت مستی هم‌چو جان اندر تنند