English    Türkçe    فارسی   

5
3476-3485

  • زین برادر عار و ننگش آمدی  ** آن ضیا هم واعظی بد با هدی 
  • روز محفل اندر آمد آن ضیا  ** بارگه پر قاضیان و اصفیا 
  • کرد شیخ اسلام از کبر تمام  ** این برادر را چنین نصف القیام 
  • گفت او را بس درازی بهر مزد  ** اندکی زان قد سروت هم بدزد 
  • پس ترا خود هوش کو یا عقل کو  ** تا خوری می ای تو دانش را عدو  3480
  • روت بس زیباست نیلی هم بکش  ** ضحکه باشد نیل بر روی حبش 
  • در تو نوری کی درآمد ای غوی  ** تا تو بیهوشی و ظلمت‌جو شوی 
  • سایه در روزست جستن قاعده  ** در شب ابری تو سایه‌جو شده 
  • گر حلال آمد پی قوت عوام  ** طالبان دوست را آمد حرام 
  • عاشقان را باده خون دل بود  ** چشمشان بر راه و بر منزل بود  3485