English    Türkçe    فارسی   

5
3487-3496

  • خاک در چشم قلاوزان زنی  ** کاروان را هالک و گمره کنی 
  • نان جو حقا حرامست و فسوس  ** نفس را در پیش نه نان سبوس 
  • دشمن راه خدا را خوار دار  ** دزد را منبر منه بر دار دار 
  • دزد را تو دست ببریدن پسند  ** از بریدن عاجزی دستش ببند  3490
  • گر نبندی دست او دست تو بست  ** گر تو پایش نشکنی پایت شکست 
  • تو عدو را می دهی و نی‌شکر  ** بهر چه گو زهر خند و خاک خور 
  • زد ز غیرت بر سبو سنگ و شکست  ** او سبو انداخت و از زاهد بجست 
  • رفت پیش میر و گفتش باده کو  ** ماجرا را گفت یک یک پیش او 
  • رفتن امیر خشم‌آلود برای گوشمال زاهد 
  • میر چون آتش شد و برجست راست  ** گفت بنما خانه‌ی زاهد کجاست  3495
  • تا بدین گرز گران کوبم سرش  ** آن سر بی‌دانش مادرغرش