English    Türkçe    فارسی   

5
3553-3562

  • میر گفت او کیست کو سنگی زند  ** بر سبوی ما سبو را بشکند 
  • چون گذر سازد ز کویم شیر نر  ** ترس ترسان بگذرد با صد حذر 
  • بنده‌ی ما را چرا آزرد دل  ** کرد ما را پیش مهمانان خجل  3555
  • شربتی که به ز خون اوست ریخت  ** این زمان هم‌چون زنان از ما گریخت 
  • لیک جان از دست من او کی برد  ** گیر هم‌چون مرغ بالا بر پرد 
  • تیر قهر خویش بر پرش زنم  ** پر و بال مردریگش بر کنم 
  • گر رود در سنگ سخت از کوششم  ** از دل سنگش کنون بیرون کشم 
  • من برانم بر تن او ضربتی  ** که بود قوادکان را عبرتی  3560
  • با همه سالوس با ما نیز هم  ** داد او و صد چو او این دم دهم 
  • خشم خون‌خوارش شده بد سرکشی  ** از دهانش می بر آمد آتشی 
  • دو بار دست و پای امیر را بوسیدن و لابه کردن شفیعان و همسایگان زاهد