English    Türkçe    فارسی   

5
3645-3654

  • هین مگو کین مانند اندر گردنم  ** که هم اکنون باز پرد در عدم  3645
  • هرچه آید از جهان غیب‌وش  ** در دلت ضیفست او را دار خوش 
  • حکایت آن مهمان کی زن خداوند خانه گفت کی باران فرو گرفت و مهمان در گردن ما ماند 
  • آن یکی را بیگهان آمد قنق  ** ساخت او را هم‌چو طوق اندر عنق 
  • خوان کشید او را کرامتها نمود  ** آن شب اندر کوی ایشان سور بود 
  • مرد زن را گفت پنهانی سخن  ** که امشب ای خاتون دو جامه خواب کن 
  • پستر ما را بگستر سوی در  ** بهر مهمان گستر آن سوی دگر  3650
  • گفت زن خدمت کنم شادی کنم  ** سمع و طاعه ای دو چشم روشنم 
  • هر دو پستر گسترید و رفت زن  ** سوی ختنه‌سور کرد آنجا وطن 
  • ماند مهمان عزیز و شوهرش  ** نقل بنهادند از خشک و ترش 
  • در سمر گفتند هر دو منتجب  ** سرگذشت نیک و بد تا نیم شب