English    Türkçe    فارسی   

5
366-375

  • بر خیالش گر روی تا اصل او  ** نی چو عباد خیال تو به تو 
  • دور باش غیرتت آمد خیال  ** گرد بر گرد سراپرده‌ی جمال 
  • بسته هر جوینده را که راه نیست  ** هر خیالش پیش می‌آید بیست 
  • جز مگر آن تیزکوش تیزهوش  ** کش بود از جیش نصرتهاش جوش 
  • نجهد از تخییلها نی شه شود  ** تیر شه بنماید آنگه ره شود  370
  • این دل سرگشته را تدبیر بخش  ** وین کمانهای دوتو را تیر بخش 
  • جرعه‌ای بر ریختی زان خفیه جام  ** بر زمین خاک من کاس الکرام 
  • هست بر زلف و رخ از جرعه‌ش نشان  ** خاک را شاهان همی‌لیسند از آن 
  • جرعه حسنست اندر خاک گش  ** که به صد دل روز و شب می‌بوسیش 
  • جرعه خاک آمیز چون مجنون کند  ** مر ترا تا صاف او خود چون کند  375