English    Türkçe    فارسی   

5
3662-3671

  • گفت می‌ترسیدم ای مرد کلان  ** خود همان آمد همان آمد همان 
  • مرد مهمان را گل و باران نشاند  ** بر تو چون صابون سلطانی بماند 
  • اندرین باران و گل او کی رود  ** بر سر و جان تو او تاوان شود 
  • زود مهمان جست و گفت این زن بهل  ** موزه دارم غم ندارم من ز گل  3665
  • من روان گشتم شما را خیر باد  ** در سفر یک دم مبادا روح شاد 
  • تا که زوتر جانب معدن رود  ** کین خوشی اندر سفر ره‌زن شود 
  • زن پشیمان شد از آن گفتار سرد  ** چون رمید و رفت آن مهمان فرد 
  • زن بسی گفتش که آخر ای امیر  ** گر مزاحی کردم از طیبت مگیر 
  • سجده و زاری زن سودی نداشت  ** رفت و ایشان را در آن حسرت گذاشت  3670
  • جامه ازرق کرد زان پس مرد و زن  ** صورتش دیدند شمعی بی‌لگن