English    Türkçe    فارسی   

5
3860-3869

  • پهلوان چه را چو ره پنداشته  ** شوره‌اش خوش آمده حب کاشته  3860
  • چون خیالی دید آن خفته به خواب  ** جفت شد با آن و از وی رفت آب 
  • چون برفت آن خواب و شد بیدار زود  ** دید که آن لعبت به بیداری نبود 
  • گفت بر هیچ آب خود بردم دریغ  ** عشوه‌ی آن عشوه‌ده خوردم دریغ 
  • پهلوان تن بد آن مردی نداشت  ** تخم مردی در چنان ریگی بکاشت 
  • مرکب عشقش دریده صد لگام  ** نعره می‌زد لا ابالی بالحمام  3865
  • ایش ابالی بالخلیفه فی‌الهوی  ** استوی عندی وجودی والتوی 
  • این چنین سوزان و گرم آخر مکار  ** مشورت کن با یکی خاوندگار 
  • مشورت کو عقل کو سیلاب آز  ** در خرابی کرد ناخنها دراز 
  • بین ایدی سد و سوی خلف سد  ** پیش و پس کم بیند آن مفتون خد