English    Türkçe    فارسی   

5
3899-3908

  • بانگشان درمی‌رسد زان خوش حجال  ** کای ز ما غافل هلا زوتر تعال 
  • منتظر در غیب جان مرد و زن  ** مول مولت چیست زوتر گام زن  3900
  • راه گم کرد او از آن صبح دروغ  ** چون مگس افتاد اندر دیگ دوغ 
  • پشیمان شدن آن سرلشکر از آن خیانت کی کرد و سوگند دادن او آن کنیزک را کی به خلیفه باز نگوید از آنچ رفت 
  • چند روزی هم بر آن بد بعد از آن  ** شد پشیمان او از آن جرم گران 
  • داد سوگندش کای خورشیدرو  ** با خلیفه زینچ شد رمزی مگو 
  • چون ندید او را خلیفه مست گشت  ** پس ز بام افتاد او را نیز طشت 
  • دید صد چندان که وصفش کرده بود  ** کی بود خود دیده مانند شنود  3905
  • وصف تصویرست بهر چشم هوش  ** صورت آن چشم دان نه زان گوش 
  • کرد مردی از سخن‌دانی سال  ** حق و باطل چیست ای نیکو مقال 
  • گوش را بگرفت و گفت این باطلست  ** چشم حقست و یقینش حاصلست