English    Türkçe    فارسی   

5
3915-3924

  • هین مشو غره بدانک قابلی  ** مر خیالش را و زین ره واصلی  3915
  • از خیال حرب نهراسید کس  ** لا شجاعه قبل حرب این دان و بس 
  • بر خیال حرب خیز اندر فکر  ** می‌کند چون رستمان صد کر و فر 
  • نقش رستم که آن به حمامی بود  ** قرن حمله فکر هر خامی بود 
  • این خیال سمع چون مبصر شود  ** حیز چه بود رستمی مضطر شود 
  • جهد کن کز گوش در چشمت رود  ** آنچ که آن باطل بدست آن حق شود  3920
  • زان سپس گوشت شود هم طبع چشم  ** گوهری گردد دو گوش هم‌چو یشم 
  • بلک جمله تن چو آیینه شود  ** جمله چشم و گوهر سینه شود 
  • گوش انگیزد خیال و آن خیال  ** هست دلاله‌ی وصال آن جمال 
  • جهد کن تا این خیال افزون شود  ** تا دلاله رهبر مجنون شود