English    Türkçe    فارسی   

5
396-405

  • همت او صید خلق از خیر و شر  ** وز نتیجه و فایده‌ی آن بی‌خبر 
  • بی‌خبر چون دام می‌گیرد شکار  ** دام را چه علم از مقصود کار 
  • دام را چه ضر و چه نفع از گرفت  ** زین گرفت بیهده‌ش دارم شگفت 
  • ای برادر دوستان افراشتی  ** با دو صد دلداری و بگذاشتی 
  • کارت این بودست از وقت ولاد  ** صید مردم کردن از دام وداد  400
  • زان شکار و انبهی و باد و بود  ** دست در کن هیچ یابی تار و پود 
  • بیشتر رفتست و بیگاهست روز  ** تو به جد در صید خلقانی هنوز 
  • آن یکی می‌گیر و آن می‌هل ز دام  ** وین دگر را صید می‌کن چون لام 
  • باز این را می‌هل و می‌جو دگر  ** اینت لعب کودکان بی‌خبر 
  • شب شود در دام تو یک صید نی  ** دام بر تو جز صداع و قید نی  405