English    Türkçe    فارسی   

5
4033-4042

  • ای به دیده لذت امر مرا  ** جان سپرده بهر امرم در وفا 
  • داستان ذوق امر و چاشنیش  ** بشنو اکنون در بیان معنویش 
  • دادن شاه گوهر را میان دیوان و مجمع به دست وزیر کی این چند ارزد و مبالغه کردن وزیر در قیمت او و فرمودن شاه او را کی اکنون این را بشکن و گفت وزیر کی این را چون بشکنم الی آخر القصه 
  • شاه روزی جانب دیوان شتافت  ** جمله ارکان را در آن دیوان بیافت  4035
  • گوهری بیرون کشید او مستنیر  ** پس نهادش زود در کف وزیر 
  • گفت چونست و چه ارزد این گهر  ** گفت به ارزد ز صد خروار زر 
  • گفت بشکن گفت چونش بشکنم  ** نیک‌خواه مخزن و مالت منم 
  • چون روا دارم که مثل این گهر  ** که نیاید در بها گردد هدر 
  • گفت شاباش و بدادش خلعتی  ** گوهر از وی بستد آن شاه و فتی  4040
  • کرد ایثار وزیر آن شاه جود  ** هر لباس و حله کو پوشیده بود 
  • ساعتیشان کرد مشغول سخن  ** از قضیه تازه و راز کهن