English    Türkçe    فارسی   

5
4078-4087

  • من ز شه بر می‌نگردانم بصر  ** من چو مشرک روی نارم با حجر 
  • بی‌گهر جانی که رنگین سنگ را  ** برگزیند پس نهد شاه مرا 
  • پشت سوی لعبت گل‌رنگ کن  ** عقل در رنگ‌آورنده دنگ کن  4080
  • اندر آ در جو سبو بر سنگ زن  ** آتش اندر بو و اندر رنگ زن 
  • گر نه‌ای در راه دین از ره‌زنان  ** رنگ و بو مپرست مانند زنان 
  • سر فرود انداختند آن مهتران  ** عذرجویان گشه زان نسیان به جان 
  • از دل هر یک دو صد آه آن زمان  ** هم‌چو دودی می‌شدی تا آسمان 
  • کرد اشارت شه به جلاد کهن  ** که ز صدرم این خسان را دور کن  4085
  • این خسان چه لایق صدر من‌اند  ** کز پی سنگ امر ما را بشکنند 
  • امر ما پیش چنین اهل فساد  ** بهر رنگین سنگ شد خوار و کساد 
  • قصد شاه به کشتن امرا و شفاعت کردن ایاز پیش تخت سلطان کی ای شاه عالم العفو اولی