English    Türkçe    فارسی   

5
4098-4107

  • هیبتش بیداری و فطنت دهد  ** سهو نسیان از دلش بیرون جهد 
  • وقت غارت خواب ناید خلق را  ** تا بنرباید کسی زو دلق را 
  • خواب چون در می‌رمد از بیم دلق  ** خواب نسیان کی بود با بیم حلق  4100
  • لاتاخذ ان نسینا شد گواه  ** که بود نسیان بوجهی هم گناه 
  • زانک استکمال تعظیم او نکرد  ** ورنه نسیان در نیاوردی نبرد 
  • گرچه نسیان لابد و ناچار بود  ** در سبب ورزیدن او مختار بود 
  • که تهاون کرد در تعظیمها  ** تا که نسیان زاد یا سهو و خطا 
  • هم‌چو مستی کو جنایتها کند  ** گوید او معذور بودم من ز خود  4105
  • گویدش لیکن سبب ای زشتکار  ** از تو بد در رفتن آن اختیار 
  • بی‌خودی نامد بخود تش خواندی  ** اختیارت خود نشد تش راندی