English    Türkçe    فارسی   

5
436-445

  • چشم‌بندی کرده‌اند ای بی‌نظر  ** در من آی و هیچ مگریز از شرر 
  • ای خلیل اینجا شرار و دود نیست  ** جز که سحر و خدعه‌ی نمرود نیست 
  • چون خلیل حق اگر فرزانه‌ای  ** آتش آب تست و تو پروانه‌ای 
  • جان پروانه همی‌دارد ندا  ** کای دریغا صد هزارم پر بدی 
  • تا همی سوزید ز آتش بی‌امان  ** کوری چشم و دل نامحرمان  440
  • بر من آرد رحم جاهل از خری  ** من برو رحم آرم از بینش‌وری 
  • خاصه این آتش که جان آبهاست  ** کار پروانه به عکس کار ماست 
  • او ببینند نور و در ناری رود  ** دل ببیند نار و در نوری شود 
  • این چنین لعب آمد از رب جلیل  ** تا ببینی کیست از آل خلیل 
  • آتشی را شکل آبی داده‌اند  ** واندر آتش چشمه‌ای بگشاده‌اند  445