English    Türkçe    فارسی   

5
453-462

  • نیست آتش هست آن ماء معین  ** وآن دگر از مکر آب آتشین 
  • پس نکو گفت آن رسول خوش‌جواز  ** ذره‌ای عقلت به از صوم و نماز 
  • زانک عقلت جوهرست این دو عرض  ** این دو در تکمیل آن شد مفترض  455
  • تا جلا باشد مر آن آیینه را  ** که صفا آید ز طاعت سینه را 
  • لیک گر آیینه از بن فاسدست  ** صیقل او را دیر باز آرد به دست 
  • وان گزین آیینه که خوش مغرس است  ** اندکی صیقل گری آن را بس است 
  • تفاوت عقول در اصل فطرت خلاف معتزله کی ایشان گویند در اصل عقول جز وی برابرند این افزونی و تفاوت از تعلم است و ریاضت و تجربه 
  • این تفاوت عقلها را نیک دان  ** در مراتب از زمین تا آسمان 
  • هست عقلی هم‌چو قرص آفتاب  ** هست عقلی کمتر از زهره و شهاب  460
  • هست عقلی چون چراغی سرخوشی  ** هست عقلی چون ستاره‌ی آتشی 
  • زانک ابر از پیش آن چون وا جهد  ** نور یزدان‌بین خردها بر دهد