English    Türkçe    فارسی   

5
641-650

  • چون ز گریه فارغ آمد گفت رو  ** که تو رنگ و بوی را هستی گرو 
  • آن نمی‌بینی که هر سو صد بلا  ** سوی من آید پی این بالها 
  • ای بسا صیاد بی‌رحمت مدام  ** بهر این پرها نهد هر سوم دام 
  • چند تیرانداز بهر بالها  ** تیر سوی من کشد اندر هوا 
  • چون ندارم زور و ضبط خویشتن  ** زین قضا و زین بلا و زین فتن  645
  • آن به آید که شوم زشت و کریه  ** تا بوم آمن درین کهسار و تیه 
  • این سلاح عجب من شد ای فتی  ** عجب آرد معجبان را صد بلا 
  • بیان آنک هنرها و زیرکیها و مال دنیا هم‌چون پرهای طاوس عدو جانست 
  • پس هنر آمد هلاکت خام را  ** کز پی دانه نبیند دام را 
  • اختیار آن را نکو باشد که او  ** مالک خود باشد اندر اتقوا 
  • چون نباشد حفظ و تقوی زینهار  ** دور کن آلت بینداز اختیار  650