English    Türkçe    فارسی   

5
655-664

  • گر بدی صبر و حفاظم راه‌بر  ** بر فزودی ز اختیارم کر و فر  655
  • هم‌چو طفلم یا چو مست اندر فتن  ** نیست لایق تیغ اندر دست من 
  • گر مرا عقلی بدی و منزجر  ** تیغ اندر دست من بودی ظفر 
  • عقل باید نورده چون آفتاب  ** تا زند تیغی که نبود جز صواب 
  • چون ندارم عقل تابان و صلاح  ** پس چرا در چاه نندازم سلاح 
  • در چه اندازم کنون تیغ و مجن  ** کین سلاح خصم من خواهد شدن  660
  • چون ندارم زور و یاری و سند  ** تیغم او بستاند و بر من زند 
  • رغم این نفس وقیحه‌خوی را  ** که نپوشد رو خراشم روی را 
  • تا شود کم این جمال و این کمال  ** چون نماند رو کم افتم در وبال 
  • چون بدین نیت خراشم بزه نیست  ** که به زخم این روی را پوشیدنیست