English    Türkçe    فارسی   

5
722-731

  • عقل او مشغول رخت و قفل و در  ** غافل از شحنه‌ست و از آه سحر 
  • او چنان غرقست در سودای خود  ** غافلست از طالب و جویای خود 
  • گر حشیش آب و هوایی می‌خورد  ** معده‌ی حیوانش در پی می‌چرد 
  • آکل و ماکول آمد آن گیاه  ** هم‌چنین هر هستیی غیر اله  725
  • و هو یطعمکم و لا یطعم چو اوست  ** نیست حق ماکول و آکل لحم و پوست 
  • آکل و ماکول کی ایمن بود  ** ز آکلی که اندر کمین ساکن بود 
  • امن ماکولان جذوب ماتمست  ** رو بدان درگاه کو لا یطعم است 
  • هر خیالی را خیالی می‌خورد  ** فکر آن فکر دگر را می‌چرد 
  • تو نتانی کز خیالی وا رهی  ** یا بخسپی که از آن بیرون جهی  730
  • فکر زنبورست و آن خواب تو آب  ** چون شوی بیدار باز آید ذباب