English    Türkçe    فارسی   

5
800-809

  • از جماد بی‌خبر سوی نما  ** وز نما سوی حیات و ابتلا  800
  • باز سوی عقل و تمییزات خوش  ** باز سوی خارج این پنج و شش 
  • تا لب بحر این نشان پایهاست  ** پس نشان پا درون بحر لاست 
  • زانک منزلهای خشکی ز احتیاط  ** هست دهها و وطنها و رباط 
  • باز منزلهای دریا در وقوف  ** وقت موج و حبس بی‌عرصه و سقوف 
  • نیست پیدا آن مراحل را سنام  ** نه نشانست آن منازل را نه نام  805
  • هست صد چندان میان منزلین  ** آن طرف که از نما تا روح عین 
  • در فناها این بقاها دیده‌ای  ** بر بقای جسم چون چفسیده‌ای 
  • هین بده ای زاغ این جان باز باش  ** پیش تبدیل خدا جانباز باش 
  • تازه می‌گیر و کهن را می‌سپار  ** که هر امسالت فزونست از سه پار