English    Türkçe    فارسی   

5
995-1004

  • ور نکردی شکر اکنون خون گری  ** که شدست آن حسن از کافر بری  995
  • امة الکفران اضل اعمالهم  ** امة الایمان اصلح بالهم 
  • گم شد از بی‌شکر خوبی و هنر  ** که دگر هرگز نبیند زان اثر 
  • خویشی و بی‌خویشی و سکر وداد  ** رفت زان سان که نیاردشان به یاد 
  • که اضل اعمالهم ای کافران  ** جستن کامست از هر کام‌ران 
  • جز ز اهل شکر و اصحاب وفا  ** که مریشان راست دولت در قفا  1000
  • دولت رفته کجا قوت دهد  ** دولت آینده خاصیت دهد 
  • قرض ده زین دولت اندر اقرضوا  ** تا که صد دولت ببینی پیش رو 
  • اندکی زین شرب کم کن بهر خویش  ** تا که حوض کوثری یابی به پیش 
  • جرعه بر خاک وفا آنکس که ریخت  ** کی تواند صید دولت زو گریخت