English    Türkçe    فارسی   

6
1022-1031

  • آن چه بادست اندر آن خرد استخوان  ** کو پذیرد حرف و صوت قصه‌خوان 
  • استخوان و باد روپوشست و بس  ** در دو عالم غیر یزدان نیست کس 
  • مستمع او قایل او بی‌احتجاب  ** زانک الاذنان من الراس ای مثاب 
  • گفت رحمت گر همی‌آید برو  ** زر بده بستانش ای اکرام‌خو  1025
  • از منش وا خر چو می‌سوزد دلت  ** بی‌منت حل نگردد مشکلت 
  • گفت صد خدمت کنم پانصد سجود  ** بنده‌ای دارم تن اسپید و جهود 
  • تن سپید و دل سیاهستش بگیر  ** در عوض ده تن سیاه و دل منیر 
  • پس فرستاد و بیاورد آن همام  ** بود الحق سخت زیبا آن غلام 
  • آنچنان که ماند حیران آن جهود  ** آن دل چون سنگش از جا رفت زود  1030
  • حالت صورت‌پرستان این بود  ** سنگشان از صورتی مومین بود