English    Türkçe    فارسی   

6
1029-1038

  • پس فرستاد و بیاورد آن همام  ** بود الحق سخت زیبا آن غلام 
  • آنچنان که ماند حیران آن جهود  ** آن دل چون سنگش از جا رفت زود  1030
  • حالت صورت‌پرستان این بود  ** سنگشان از صورتی مومین بود 
  • باز کرد استیزه و راضی نشد  ** که برین افزون بده بی‌هیچ بد 
  • یک نصاب نقره هم بر وی فزود  ** تا که راضی گشت حرص آن جهود 
  • خندیدن جهود و پنداشتن کی صدیق مغبونست درین عقد 
  • قهقهه زد آن جهود سنگ‌دل  ** از سر افسوس و طنز و غش و غل 
  • گفت صدیقش که این خنده چه بود  ** در جواب پرسش او خنده فزود  1035
  • گفت اگر جدت نبودی و غرام  ** در خریداری این اسود غلام 
  • من ز استیزه نمی‌جوشیدمی  ** خود به عشر اینش بفروشیدمی 
  • کو به نزد من نیرزد نیم دانگ  ** تو گران کردی بهایش را به بانگ