English    Türkçe    فارسی   

6
1050-1059

  • او نمودت بندگی خویشتن  ** خوی زشتت کرد با او مکر و فن  1050
  • این سیه‌اسرار تن‌اسپید را  ** بت‌پرستانه بگیر ای ژاژخا 
  • این ترا و آن مرا بردیم سود  ** هین لکم دین ولی دین ای جهود 
  • خود سزای بت‌پرستان این بود  ** جلش اطلس اسپ او چوبین بود 
  • هم‌چو گور کافران پر دود و نار  ** وز برون بر بسته صد نقش و نگار 
  • هم‌چو مال ظالمان بیرون جمال  ** وز درونش خون مظلوم و وبال  1055
  • چون منافق از برون صوم و صلات  ** وز درون خاک سیاه بی‌نبات 
  • هم‌چو ابری خالیی پر قر و قر  ** نه درو نفع زمین نه قوت بر 
  • هم‌چو وعده‌ی مکر و گفتار دروغ  ** آخرش رسوا و اول با فروغ 
  • بعد از آن بگرفت او دست بلال  ** آن ز زخم ضرس محنت چون خلال