English    Türkçe    فارسی   

6
1068-1077

  • خود تو دانی که آفتابی در حمل  ** تا چه گوید با نبات و با دقل 
  • خود تو دانی هم که آن آب زلال  ** می چه گوید با ریاحین و نهال 
  • صنع حق با جمله اجزای جهان  ** چون دم و حرفست از افسون‌گران  1070
  • جذب یزدان با اثرها و سبب  ** صد سخن گوید نهان بی‌حرف و لب 
  • نه که تاثیر از قدر معمول نیست  ** لیک تاثیرش ازو معقول نیست 
  • چون مقلد بود عقل اندر اصول  ** دان مقلد در فروعش ای فضول 
  • گر بپرسد عقل چون باشد مرام  ** گو چنانک تو ندانی والسلام 
  • معاتبه‌ی مصطفی علیه‌السلام با صدیق رضی الله عنه کی ترا وصیت کردم کی به شرکت من بخر تو چرا بهر خود تنها خریدی و عذر او 
  • گفت ای صدیق آخر گفتمت  ** که مرا انباز کن در مکرمت  1075
  • گفت ما دو بندگان کوی تو  ** کردمش آزاد من بر روی تو 
  • تو مرا می‌دار بنده و یار غار  ** هیچ آزادی نخواهم زینهار