English    Türkçe    فارسی   

6
1123-1132

  • چون ببندی شهوتش را از رغیف  ** سر کند آن شهوت از عقل شریف 
  • هم‌چو شاخی که ببری از درخت  ** سر کند قوت ز شاخ نیک‌بخت 
  • چونک کردی دم او را آن طرف  ** گر رود پس پس رود تا مکتنف  1125
  • حبذا اسپان رام پیش‌رو  ** نه سپس‌رو نه حرونی را گرو 
  • گرم‌رو چون جسم موسی کلیم  ** تا به بحرینش چو پهنای گلیم 
  • هست هفصدساله راه آن حقب  ** که بکرد او عزم در سیران حب 
  • همت سیر تنش چون این بود  ** سیر جانش تا به علیین بود 
  • شهسواران در سباقت تاختند  ** خربطان در پایگه انداختند  1130
  • مثل 
  • آن‌چنان که کاروانی می‌رسید  ** در دهی آمد دری را باز دید 
  • آن یکی گفت اندرین برد العجوز  ** تا بیندازیم اینجا چند روز