English    Türkçe    فارسی   

6
116-125

  • جای سوز اندر مکان کی در رود  ** نور نامحدود را حد کی بود 
  • لیک تمثیلی و تصویری کنند  ** تا که در یابد ضعیفی عشقمند 
  • مثل نبود لیک باشد آن مثال  ** تا کند عقل مجمد را گسیل 
  • عقل سر تیزست لیکن پای سست  ** زانک دل ویران شدست و تن درست 
  • عقلشان در نقل دنیا پیچ پیچ  ** فکرشان در ترک شهوت هیچ هیچ  120
  • صدرشان در وقت دعوی هم‌چو شرق  ** صبرشان در وقت تقوی هم‌چو برق 
  • عالمی اندر هنرها خودنما  ** هم‌چو عالم بی‌وفا وقت وفا 
  • وقت خودبینی نگنجد در جهان  ** در گلو و معده گم گشته چو نان 
  • این همه اوصافشان نیکو شود  ** بد نماند چونک نیکوجو شود 
  • گر منی گنده بود هم‌چون منی  ** چون به جان پیوست یابد روشنی  125