English    Türkçe    فارسی   

6
118-127

  • مثل نبود لیک باشد آن مثال  ** تا کند عقل مجمد را گسیل 
  • عقل سر تیزست لیکن پای سست  ** زانک دل ویران شدست و تن درست 
  • عقلشان در نقل دنیا پیچ پیچ  ** فکرشان در ترک شهوت هیچ هیچ  120
  • صدرشان در وقت دعوی هم‌چو شرق  ** صبرشان در وقت تقوی هم‌چو برق 
  • عالمی اندر هنرها خودنما  ** هم‌چو عالم بی‌وفا وقت وفا 
  • وقت خودبینی نگنجد در جهان  ** در گلو و معده گم گشته چو نان 
  • این همه اوصافشان نیکو شود  ** بد نماند چونک نیکوجو شود 
  • گر منی گنده بود هم‌چون منی  ** چون به جان پیوست یابد روشنی  125
  • هر جمادی که کند رو در نبات  ** از درخت بخت او روید حیات 
  • هر نباتی کان به جان رو آورد  ** خضروار از چشمه‌ی حیوان خورد