English    Türkçe    فارسی   

6
1180-1189

  • از میان پای استوران بدید  ** دامن پاک رسول بی‌ندید  1180
  • پس ز کنج آخر آمد غژغژان  ** روی بر پایش نهاد آن پهلوان 
  • پس پیمبر روی بر رویش نهاد  ** بر سر و بر چشم و رویش بوسه داد 
  • گفت یا ربا چه پنهان گوهری  ** ای غریب عرش چونی خوشتری 
  • گفت چون باشد خود آن شوریده خواب  ** که در آید در دهانش آفتاب 
  • چون بود آن تشنه‌ای کو گل چرد  ** آب بر سر بنهدش خوش می‌برد  1185
  • در بیان آنک مصطفی علیه‌السلام شنید کی عیسی علیه‌السلام بر روی آب رفت فرمود لو ازداد یقینه لمشی علی الهواء 
  • هم‌چو عیسی بر سرش گیرد فرات  ** که ایمنی از غرقه در آب حیات 
  • گوید احمد گر یقینش افزون بدی  ** خود هوایش مرکب و مامون بدی 
  • هم‌چو من که بر هوا راکب شدم  ** در شب معراج مستصحب شدم 
  • گفت چون باشد سگی کوری پلید  ** جست او از خواب خود را شیر دید