English    Türkçe    فارسی   

6
1433-1442

  • مر پدر را گوید آن مادر جهار  ** که ز مکتب بچه‌ام شد بس نزار 
  • از زن دیگر گرش آوردیی  ** بر وی این جور و جفا کم کردیی 
  • از جز تو گر بدی این بچه‌ام  ** این فشار آن زن بگفتی نیز هم  1435
  • هین بجه زن مادر و تیبای او  ** سیلی بابا به از حلوای او 
  • هست مادر نفس و بابا عقل راد  ** اولش تنگی و آخر صد گشاد 
  • ای دهنده‌ی عقلها فریاد رس  ** تا نخواهی تو نخواهد هیچ کس 
  • هم طلب از تست و هم آن نیکوی  ** ما کییم اول توی آخر توی 
  • هم بگو تو هم تو بشنو هم تو باش  ** ما همه لاشیم با چندین تراش  1440
  • زین حواله رغبت افزا در سجود  ** کاهلی جبر مفرست و خمود 
  • جبر باشد پر و بال کاملان  ** جبر هم زندان و بند کاهلان