English    Türkçe    فارسی   

6
1448-1457

  • لاشیی بر لاشیی عاشق شدست  ** هیچ نی مر هیچ نی را ره زدست 
  • چون برون شد این خیالات از میان  ** گشت نامعقول تو بر تو عیان 
  • لیس للماضین هم الموت انما لهم حسره الموت 
  • راست گفتست آن سپهدار بشر  ** که هر آنک کرد از دنیا گذر  1450
  • نیستش درد و دریغ و غبن موت  ** بلک هستش صد دریغ از بهر فوت 
  • که چرا قبله نکردم مرگ را  ** مخزن هر دولت و هر برگ را 
  • قبله کردم من همه عمر از حول  ** آن خیالاتی که گم شد در اجل 
  • حسرت آن مردگان از مرگ نیست  ** زانست کاندر نقشها کردیم ایست 
  • ما ندیدیم این که آن نقش است و کف  ** کف ز دریا جنبد و یابد علف  1455
  • چونک بحر افکند کفها را به بر  ** تو بگورستان رو آن کفها نگر 
  • پس بگو کو جنبش و جولانتان  ** بحر افکندست در بحرانتان