English    Türkçe    فارسی   

6
1493-1502

  • چون ترازو دید خصم پر طمع  ** سرکشی بگذارد و گردد تبع 
  • ور ترازو نیست گر افزون دهیش  ** از قسم راضی نگردد آگهیش 
  • هست قاضی رحمت و دفع ستیز  ** قطره‌ای از بحر عدل رستخیز  1495
  • قطره گرچه خرد و کوته‌پا بود  ** لطف آب بحر ازو پیدا بود 
  • از غبار ار پاک داری کله را  ** تو ز یک قطره ببینی دجله را 
  • جزوها بر حال کلها شاهدست  ** تا شفق غماز خورشید آمدست 
  • آن قسم بر جسم احمد راند حق  ** آنچ فرمودست کلا والشفق 
  • مور بر دانه چرا لرزان بدی  ** گر از آن یک دانه خرمن‌دان بدی  1500
  • بر سر حرف آ که صوفی بی‌دلست  ** در مکافات جفا مستعجلست 
  • ای تو کرده ظلمها چون خوش‌دلی  ** از تقاضای مکافی غافلی