English    Türkçe    فارسی   

6
1740-1749

  • آنک آتش را کند ورد و شجر  ** هم تواند کرد این را بی‌ضرر  1740
  • آنک گل آرد برون از عین خار  ** هم تواند کرد این دی را بهار 
  • آنک زو هر سرو آزادی کند  ** قادرست ار غصه را شادی کند 
  • آنک شد موجود از وی هر عدم  ** گر بدارد باقیش او را چه کم 
  • آنک تن را جان دهد تا حی شود  ** گر نمیراند زیانش کی شود 
  • خود چه باشد گر ببخشد آن جواد  ** بنده را مقصود جان بی‌اجتهاد  1745
  • دور دارد از ضعیفان در کمین  ** مکر نفس و فتنه‌ی دیو لعین 
  • جواب دادن قاضی صوفی را 
  • گفت قاضی گر نبودی امر مر  ** ور نبودی خوب و زشت و سنگ و در 
  • ور نبودی نفس و شیطان و هوا  ** ور نبودی زخم و چالیش و وغا 
  • پس به چه نام و لقب خواندی ملک  ** بندگان خویش را ای منهتک