English    Türkçe    فارسی   

6
1748-1757

  • ور نبودی نفس و شیطان و هوا  ** ور نبودی زخم و چالیش و وغا 
  • پس به چه نام و لقب خواندی ملک  ** بندگان خویش را ای منهتک 
  • چون بگفتی ای صبور و ای حلیم  ** چون بگفتی ای شجاع و ای حکیم  1750
  • صابرین و صادقین و منفقین  ** چون بدی بی ره‌زن و دیو لعین 
  • رستم و حمزه و مخنث یک بدی  ** علم و حکمت باطل و مندک بدی 
  • علم و حکمت بهر راه و بی‌رهیست  ** چون همه ره باشد آن حکمت تهیست 
  • بهر این دکان طبع شوره‌آب  ** هر دو عالم را روا داری خراب 
  • من همی‌دانم که تو پاکی نه خام  ** وین سالت هست از بهر عوام  1755
  • جور دوران و هر آن رنجی که هست  ** سهل‌تر از بعد حق و غفلتست 
  • زآنک اینها بگذرند آن نگذرد  ** دولت آن دارد که جان آگه برد 
  • حکایت در تقریر آنک صبر در رنج کار سهل‌تر از صبر در فراق یار بود