English    Türkçe    فارسی   

6
1809-1818

  • گرچه آتش سخت پنهان می‌تند  ** کف بده انگشت اشارت می‌کند 
  • هم‌چنین اجزای مستان وصال  ** حامل از تمثالهای حال و قال  1810
  • در جمال حال وا مانده دهان  ** چشم غایب گشته از نقش جهان 
  • آن موالید از زه این چار نیست  ** لاجرم منظور این ابصار نیست 
  • آن موالید از تجلی زاده‌اند  ** لاجرم مستور پرده‌ی ساده‌اند 
  • زاده گفتیم و حقیقت زاد نیست  ** وین عبارت جز پی ارشاد نیست 
  • هین خمش کن تا بگوید شاه قل  ** بلبلی مفروش با این جنس گل  1815
  • این گل گویاست پر جوش و خروش  ** بلبلا ترک زبان کن باش گوش 
  • هر دو گون تمثال پاکیزه‌مثال  ** شاهد عدل‌اند بر سر وصال 
  • هر دو گون حسن لطیف مرتضی  ** شاهد احبال و حشر ما مضی