English    Türkçe    فارسی   

6
1880-1889

  • که استخوان و اجزاء سرگین هم‌چو نان  ** نقل زاغان آمدست اندر جهان  1880
  • قند حکمت از کجا زاغ از کجا  ** کرم سرگین از کجا باغ از کجا 
  • نیست لایق غزو نفس و مرد غر  ** نیست لایق عود و مشک و کون خر 
  • چون غزا ندهد زنان را هیچ دست  ** کی دهد آنک جهاد اکبرست 
  • جز بنادر در تن زن رستمی  ** گشته باشد خفیه هم‌چون مریمی 
  • آنچنان که در تن مردان زنان  ** خفیه‌اند و ماده از ضعف جنان  1885
  • آن جهان صورت شود آن مادگی  ** هر که در مردی ندید آمادگی 
  • روز عدل و عدل داد در خورست  ** کفش آن پا کلاه آن سرست 
  • تا به مطلب در رسد هر طالبی  ** تا به غرب خود رود هر غاربی 
  • نیست هر مطلوب از طالب دریغ  ** جفت تابش شمس و جفت آب میغ