English    Türkçe    فارسی   

6
1899-1908

  • قبله‌ی معنی‌وران صبر و درنگ  ** قبله‌ی صورت‌پرستان نقش سنگ 
  • قبله‌ی باطن‌نشینان ذوالمنن  ** قبله‌ی ظاهرپرستان روی زن  1900
  • هم‌چنین برمی‌شمر تازه و کهن  ** ور ملولی رو تو کار خویش کن 
  • رزق ما در کاس زرین شد عقار  ** وآن سگان را آب تتماج و تغار 
  • لایق آنک بدو خو داده‌ایم  ** در خور آن رزق بفرستاده‌ایم 
  • خوی آن را عاشق نان کرده‌ایم  ** خوی این را مست جانان کرده‌ایم 
  • چون به خوی خود خوشی و خرمی  ** پس چه از درخورد خویت می‌رمی  1905
  • مادگی خوش آمدت چادر بگیر  ** رستمی خوش آمدت خنجر بگیر 
  • این سخن پایان ندارد وآن فقیر  ** گشته است از زخم درویشی عقیر 
  • قصه‌ی آن گنج‌نامه کی پهلوی قبه‌ای روی به قبله کن و تیر در کمان نه بینداز آنجا کی افتد گنجست 
  • دید در خواب او شبی و خواب کو  ** واقعه‌ی بی‌خواب صوفی‌راست خو