English    Türkçe    فارسی   

6
1918-1927

  • زهره‌ی او بر دریدی از قلق  ** گر نبودی رفق و حفظ و لطف حق 
  • یک فرح آن کز پس شصد حجاب  ** گوش او بشنید از حضرت جواب 
  • از حجب چون حس سمعش در گذشت  ** شد سرافراز و ز گردون بر گذشت  1920
  • که بود کان حس چشمش ز اعتبار  ** زان حجاب غیب هم یابد گذار 
  • چون گذاره شد حواسش از حجاب  ** پس پیاپی گرددش دید و خطاب 
  • جانب دکان وراق آمد او  ** دست می‌برد او به مشقش سو به سو 
  • پیش چشمش آمد آن مکتوب زود  ** با علاماتی که هاتف گفته بود 
  • در بغل زد گفت خواجه خیر باد  ** این زمان وا می‌رسم ای اوستاد  1925
  • رفت کنج خلوتی و آن را بخواند  ** وز تحیر واله و حیران بماند 
  • که بدین سان گنج‌نامه‌ی بی‌بها  ** چون فتاده ماند اندر مشقها