English    Türkçe    فارسی   

6
1944-1953

  • زو تبر آورد و بیل او شاد شاد  ** کند آن موضع که تیرش اوفتاد 
  • کند شد هم او و هم بیل و تبر  ** خود ندید از گنج پنهانی اثر  1945
  • هم‌چنین هر روز تیر انداختی  ** لیک جای گنج را نشناختی 
  • چونک این را پیشه کرد او بر دوام  ** فجفجی در شهر افتاد و عوام 
  • فاش شدن خبر این گنج و رسیدن به گوش پادشاه 
  • پس خبر کردند سلطان را ازین  ** آن گروهی که بدند اندر کمین 
  • عرضه کردند آن سخن را زیردست  ** که فلانی گنج‌نامه یافتست 
  • چون شنید این شخص کین با شه رسید  ** جز که تسلیم و رضا چاره ندید  1950
  • پیش از آنک اشکنجه بیند زان قباد  ** رقعه را آن شخص پیش او نهاد 
  • گفت تا این رقعه را یابیده‌ام  ** گنج نه و رنج بی‌حد دیده‌ام 
  • خود نشد یک حبه از گنج آشکار  ** لیک پیچیدم بسی من هم‌چو مار