English    Türkçe    فارسی   

6
2048-2057

  • چون به صد حرمت بزد حلقه‌ی درش  ** زن برون کرد از در خانه سرش 
  • که چه می‌خواهی بگو ای ذوالکرم  ** ژگفت بر قصد زیارت آمدم 
  • خنده‌ای زد زن که خه‌خه ریش بین  ** این سفرگیری و این تشویش بین  2050
  • خود ترا کاری نبود آن جایگاه  ** که به بیهوده کنی این عزم راه 
  • اشتهای گول‌گردی آمدت  ** یا ملولی وطن غالب شدت 
  • یا مگر دیوت دو شاخه بر نهاد  ** بر تو وسواس سفر را در گشاد 
  • گفت نافرجام و فحش و دمدمه  ** من نتوانم باز گفتن آن همه 
  • از مثل وز ریش‌خند بی‌حساب  ** آن مرید افتاد از غم در نشیب  2055
  • پرسیدن آن وارد از حرم شیخ کی شیخ کجاست کجا جوییم و جواب نافرجام گفتن حرم 
  • اشکش از دیده بجست و گفت او  ** با همه آن شاه شیرین‌نام کو 
  • گفت آن سالوس زراق تهی  ** دام گولان و کمند گمرهی