English    Türkçe    فارسی   

6
216-225

  • بفکن از من حمل ناهموار را  ** تا ببینم روضه‌ی ابرار را 
  • هم‌چو آن اصحاب کهف از باغ جود  ** می‌چرم ایقاظ نی بل هم رقود 
  • خفته باشم بر یمین یا بر یسار  ** برنگردم جز چو گو بی‌اختیار 
  • هم به تقلیب تو تا ذات الیمین  ** یا سوی ذات الشمال ای رب دین 
  • صد هزاران سال بودم در مطار  ** هم‌چو ذرات هوا بی‌اختیار  220
  • گر فراموشم شدست آن وقت و حال  ** یادگارم هست در خواب ارتحال 
  • می‌رهم زین چارمیخ چارشاخ  ** می‌جهم در مسرح جان زین مناخ 
  • شیر آن ایام ماضیهای خود  ** می‌چشم از دایه‌ی خواب ای صمد 
  • جمله عالم ز اختیار و هست خود  ** می‌گریزد در سر سرمست خود 
  • تا دمی از هوشیاری وا رهند  ** ننگ خمر و زمر بر خود می‌نهند  225